انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

انجمن سینمای جوان برازجان

وبلاگ آموزشی و اطلاع رسانی (اخبار و فراخوان مسابقات و جشنواره های فیلم و عکس)

زندگینامه شهید صادق گنجی

شهدا در قهقهه ی مستانه شان و در شادی و سرورشان عند ربهم یرزقونند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی پروردگارند و این حجت عشق است و قلم در ترسیمش بر خود می شکافند

(حضرت امام خمینی «ره» )

زندگینامه درخشان و کارنامه ی فرازمند سفیرخوش صفیر انقلاب اسلامی در لاهور پاکستان شهید مسعود ،

صادق گنجی

 چرا نتابند مگر خورشید جز تابیدن می شناسد؟

چرا نخروشند مگر دریا جز خروشیدن می داند؟

چرا نستوه نایستند مگر صخره جز نستوه ایستادن می تواند؟

چرا امید نبخشید، مگر سپیده جز امید بخشیدن می شناسد؟

او ، آن چکاد خونین و آن کبوتر سپید بال عشق و عرفان در فجر گاهان سال 1342 در شهر فسا دیدگان حق بین خود را برروی جهان فانی گشود. درست هشت بهار از عمر پربارش نگذشته بود که پدر را از دست داد.

دوران تحصیل راهنمائی خود را در مدرسه راهنمائی ارشاد برازجان سپری نمود. آنگاه قدم به محیط دبیرستان گذاشت و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شهید بهشتی برازجان با درخشندگی و موفقیت هر چه تمامتر به پایان سپس با شتابی زاید الوصف راهی مدرسه عالی شهید مطهری تهران گردید و در آنجا به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته الهیات نائل آمد.

در زمینه فقه و اصول در نزد اساتیدی چون آیت الله یزدی، امامی کاشانی، دکتر محقق دانا، آیت الله علم الهدی ، آیت الله مشکینی کسب فیض کرده است.

در جریان جنگ تحمیلی بمدت 2 سال در جبهه های نبرد حق علیه باطل کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشت و مراتب جانبازی و رشادت خود را به منصه ظهور درآورد.

در سال 1356 به استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تهران درآمد پس از چندی بر اثر نشان لیاقت و شایستگی که در وی متبلور بود بعنوان رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان منصوب گردید. در لاهور چیزی نگذشت که زبان اردو را فرا گرفت تا آنجا که حتی فرزندان خردسالش نیز با این زبان آشنا گردیدند که حتی در یکی از مراسماتی که به افتخار شهید صادق گنجی ترتیب داده شده بود یکی از میهمانان با پسر 5/3 ساله او به فارسی شروع به صحبت کردن کرد که او صریحاً گفت: شما می توانید با من اردو هم صحبت کنید پدر من به من اردو یاد داده است.

در لاهور پاکستان بر اثر شایستگی و بروز استعدادهای گوناگون و نشان دادن مهارتهای لازم در زمینه اسلام و مسائل فرهنگی به محافل « فرهنگی، ادبی» پاکستان راه یافت و هر روز بیش از پیش بر پیشرفت وی افزوده می شد تا آنجا که تحمل وجود ذیجودش برای از خدا بی خبران و خفاش صفتان زجر آور و کشنده شده بود تا آنجا که انجمن سپاه صحابه نام او را در لیست «سیاه» خود ثبت نام می کند و آنگاه که چند روزی بیشتر به اتمام زمان ماموریتش در لاهور نمانده بود و جلساتی تودیعی از طرف انجمنها و ارگانها و نهادها به جهت بازگشت پیروزمندانه اش به ایران ترتیب داده می شد و بیش از 52 جلسه تودیعی به جهت نامبرده تشکیل شده بود، آنگاه که این منادی اسلام سرخ علوی جهت شرکت در آخرین جلسه تودیعی هنگام رفتن به هتل « اینتر ناشنال» برای برگزاری جلسه مذکور، توسط جنایتکاری بنام حق نواز از شهر «جنگ» جمعی سپاه صحابه به رگبار گلوله بسته شد و با این حرکت ناجوانمردانه در سن 28 سالگی به شهادت این آرزوی دیرینه اش رسید.

نامش بر تارک تاریخ خونرنگ اسلام علوی پایدار باد

نظرات 1 + ارسال نظر
قضول باشی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:11

ببخشید این سایت انجمن سینماست یا تبلیغات اسلامی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد